راه افتادن
تازه رفته بودی تو ماه هشتم که شکمتو روی زمین میکشیدی و میرفتی خیلی طول نکشید که تونستی وزنتو روی دستو پات بندازی و بری اگه مامان میرفت توی آشپزخونه با تمام سرعت می آمدی پیشم و میخندی منم ذوقتو میکردم و تشویقت میکردم بازم ازت ممنونم به خاطر تمام لحظه های قشنگی که به من دادی ۱۲ ماهت که شد برای چند پانیه می ایستادی و بالاخره ۱۳ ماهگیت راه افتادی خیلی با مزه راه میرفتی قربون تک تک قدمات بشم ...