روشاروشا، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره

برای دخترم روشا

یه دوست دارم اسمش روشاست...

1391/4/1 15:11
نویسنده : مامان مری
739 بازدید
اشتراک گذاری

دختر همه چیز تمام مامانی!

ziba

دوردونه ی من این جمله رو مرتب امروز تکرار میکنی  وبه صورت آواز میخونی و میگی یه دوست دارم اسمش روشاست....دوستی که از طریق وبت با هم آشنا شدیم...هستی من ! شما همه چیزت برای ما خیروبرکت داشت از جمله وبت که باعث آشنایی با دوستای زیادی شده....

یکی از این دوستاخاله مریم هستش و اسم دخترش روشاست و اسم پدر روشا هم مثل پدر شما امیر!!! همین تشابه اسمی برای خاله خیلی جالب بود و باعث شد مرتب به ما سر بزنه و تمام پستای وبت رو خونده و متوجه شده بود که هردومون ساکن اصفهانیم...بعد از کلی میل و حرف زدن از زندگیمون متوجه شدیم که خیلی باهم جوریم و یه روز خاله قدم رنجه کردن و اومدن خونمون و انقدر به شما محبت کردن که شما محالِ در روز یاد خاله نکنی...

ziba

 

امروزم ما رفتیم خونشون و کلی بهشون زحمت دادیم و  شما روشاها همدیگرو دیدین و خدایش خوب باهم کنار اومدین...روشا از شما 10 ماه کوچیکتره وامیدورام باب دوستیتون از الان برای آینده تون باز بشه...

عزیزترینم روزها درحال گذرند و دختر خوشمزه ی من داره وارد سه سالگیش میشه......چقدر زود سه سالت شد انقدر مست بودنتم که متوجه ی گذز زمان نمیشم اصلا" باورم نمیشه با یه بچه طرفم چون خوب همه چیزو میفهمی و درک میکنی ..با ذره ذره ی وجودم عاشقتم و هرروز عاشقتر میشم......

ziba

با کمک خاله مریم بیشتر کارای تولدت انجام شده ... و فقط لحظه شماری میکنیم برای روز تولدت که خیلی برات مهمه و حسابی کارای تولدتو دنبال میکنی....ایشالا بتونیم امسال برات یه تولد خوب بگیریم....

این عروسکو خاله مریم زحمت کشیدن برات خریدنماچ

اینجا هم تیپ زدین داریم میرین پارک...

 

شیرین زبونم یه روز که ما خونه ی مادرجون اینا بودیم پویان هم اونجا بود و میخواست بره بیرون...شما برای اینکه پویان رو تو خونه نگه داری شروع کردی به تعریف که میخوای بری کلاس زبان...بعد که دیدی پویان دوباره میخواد بره بهش گفتی  پویان من فردا میخوام برم کلاس زبان بعد میای میبینی من اینجا نیستماااا....نیشخندزبانخلاصه به هر ترفندی بود پویان رو خونه نگه داشتی نتوست بره بیرون!!!

اینروزا خیلی سوار چرخ و فلک مخصوص بچه ها میشی و حسابی ازش لذت میبری  بلند بلند مبخندی... ولی وقتی یه بچه ایی میبینی که ترسیده و گریه میکنه با تعجب نگاش میکنی ..البته ناگفته نماند که خودتم دودستی میله ی جلوی صندلیتو نگه میداری ووقتی ما باهات بای بای میکنیم خیلی تند یه بای بای کوچیک میکنی و میگی بامن بای بای نکنین ودوباره محکم میله رو میچسبیچشمک

یه مدته پدر میگه دیگه وقتشه اتاق روشارو جدا کنیم و لی من هنوز احساس میکنم یکم زوده البته نه برای شما بیشتر به خاطر خودم ...به خاطر آرامشی که از خوابیدن کنار شما بهم دست میده از دیدن صورت مظلومت از مدلاهای خواب جورواجورت....باورت نمیشه مامان من تو ی طول شب فقط چندبار بیدارمیشم و نگات میکنم واز حالت خوابیدنت یه خنده میاد روی لبام و میبوسمت و نازت میکنم.....

تمام زندگی من!بودن شما توی خونه مثل خورشید به ما زندگی و نور وامیدمیده به ما عشق و دوست داشتن میده....خدای مهربونم با تمام وجودم توراشاکرم برای بودن دخترم و روشا را به چشمای مهربونت میسپارم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (22)

مريم
1 تیر 91 15:12
ممر و روشای گلم،نمیدونم چی بگم جز اینکه یه دنیا دوستتون دارم و هر لحظه دارم به شما دو تا عزیزترینم فکر میکنم.از اینکه افتخار دادین و اسممو تو وب روشا خانمی اوردین خیلی ممنونم.خاله منم عاسقتم و زود به زود دلم برات تنگ میشه. من و روشا عاشقتونیم و میبوسیمتون.


فدات شم عزیزم ماهم خیلی دوستتون دارم
ستاره زندگی
1 تیر 91 17:44
افرین به این مامان وبابا به خاطر این زحمات.

به وب دختر من هم سر بزنید.


ممنون چشم حتما"
بابای دوقلوها
2 تیر 91 9:31
خیلی برام جالب
همه اسماتون مثل همدیگس

حالا من یه خورده گیج شدم
اون مریم (مامان روشا) که به دوقلوها سر میزنه شمایید؟؟؟؟ آخه آدرس وبلاگ رو نذاشته-تید


بله همه مون! یعنی مریم و امیر و روشا هستیم
بله من مریم (مامان روشا ) من هستم
عمه زینب دانیال
2 تیر 91 20:22
واقعا چه تفاهمی!!!!!
پیشاپیش تولدت مبارک روشاجان


ممنون عزیزم
مامان رهام
3 تیر 91 10:15
سلام مريم جون


سلم عزیزدلم
مامان رهام
3 تیر 91 10:17
عزيزم دختر دايي همسرم اونجاست.......فاميليشون سرايي 3تا هستن-فاطمه-معصومه-پروين.همسرم تو اصفهان فاميل زياد داره


آهان دوست من اسمش نداست...حالا که این همه فامیل دارین و اینجا هم میان ماهم منتظرتونیم پیش ما هم بیاین
مامان رهام
3 تیر 91 10:20
خوش به حالت با دوست وبلاگيت از نزديك ديدار داشتي خيلي كيف ميده


آره عزیزم ایشالا یه روز شمارو هم ببینم
مامان رهام
3 تیر 91 10:21
چه جالب بود منم با يه نفر آشنا شدم كه اسم پسرش رهامه و خيلي تشابهات ديگه هم داريم.مثل قالب وبلاگ سال تولد بچه هامون...........جالب بود برام


این نشون میده دنیا خیلی کوچیکه...آره واقعا" جالبه!
مامان رهام
3 تیر 91 10:21
خاله قربون شيرين زبونيات


خدا نکنه مهربونم
مامان آتین
3 تیر 91 19:20
سلام عزیز دلمممممم
چه خوب که یه دوست خوب پیدا کردی،همین طور روشا جون امیدوارم دوستیتون پایدار باشه
اون دخمل شیرین زبونمونم بممممماچ
ما هم آپیم


سلام فدات شم..مرسی منم امیدوارم
می ماچم مرسی
اومدم
فروغ
4 تیر 91 1:23
سلام مریم جون خوبی عزیزم. خیلی تو فکرتون بودم مخصوصا تو فکر تولد دختر نازنینم همش فکر میکردم بالاخره چیکار کرد چی میخواد بپوشه کیکش چه طوری میشه. این روزا سرم شلوغ بود وقت نداشتم . خدا رو شکر که همه کارات رو کردی و آماده ائی از الان یه خسته نباشید حسابی.
راستی چه خوب که یه دوست هم اسم خودش پیدا کرده . خوشحالم امیدوارم روابط ادامه دار باشه.
جالبه اسم همسر منم امیر و ما با هم دوران دانشگاهمون اصفهان بودیم و از اونجا خاطرات زیادی داریم مخصوصا رستوران نیکان که پاتق ما و دوستای هم دانشگاهیمون بود. جای ما رو هم خالی کنید تو اصفهان.


سلااااااااااام فروغم کجایی بابا دلم برات تنگیده بود..مرسی گلم حیف که از هم دوریم!!!!
به به میبینم امیرا وفور نعمت شدن!!!
به به چه رستورانی هم پاتقتون بوده...چشم خالی میکنیم ولی شما هم فرصت کردین بیاین خوشحال میشم...ببین تعارف اصفهانی نکردما....بیاین
مامان آريا
4 تیر 91 11:59
الهي قربونه اين دخملم برم كه اينقدر ماه و خانومه تولدتم پيشاپيش بهت تبريك مي گم عزيزم كاش مي تونستم توي جشن زيباي تولدت شركت كنم
ماماني من بنر روي نوشابه و خوشماد گويي تولد آريا رو خودم با فتوشاپ درست كردم اگه دوست داري عكسي كه مد نظرته برام ايميل كن من خودم براي روشا جون درست مي كنم برات ايميل مي كنم اگه خوشت اومد همونو چاپ كن هر كاري از دستم بر بياد دوست دارم با دل و جون براش انجام بدم
خلاصه اينكه من در خدمتم آبجي خانوم

عزیزم خیلی لطف داری منم خیلی دوست داشتم کنارمون باشی
مرسی از لطفت گلم
مامان وندا
6 تیر 91 4:02
چه دوستی بامزه ای ، الهی قربونت بشم روشای خوشگلم که اینقدر باهوشی مامانی عاشق اون تیکه شدم که نذاشته پویان کوچولو بره بیرون


مرسی گلم....مرسی خاله جون
واقعا" ماخودمونم همینطور
مامان آريا
7 تیر 91 11:49
بوس براي روشا
خصوصي داري


آناهیتا مامانیه آرمیتا
7 تیر 91 15:43
روشا جون وبلاگتم مثل خودت ناز وخوشگلههمیشه شادوسلامت باشیدکنارمامانی وبابایی


ممنون از لطف شما عزیزم
مامان رهام
8 تیر 91 11:40
سلام مريم جون دلم براتون تنگ شده بود اومدم بهتون سر بزنم.سرت گرمه كاراي تولد روشا جونمه؟پيپاپيش تفلدت مبالك عشقم


سلام عزیزم...مرسی مهربون...
مامانی درسا
10 تیر 91 1:34
عزیزم تولدت مبارک انشاالله در پناه حق همیشه سالم باشی و شاد شاد .....


ممنون عزیز دلم سلامت باشی
مامان وندا
10 تیر 91 4:19
عزیز خوشگلم الان که دارم برات پیام میذارم 3 ساعت مونده به تولدت، تولدت مبارک باشه گل نازم ایشالا 120 ساله بشی خاله جون، و همیشه لبت خندون باشه ، اینم هدیه ی من


مرسی گلم خیلی لطف کردی
مامان آريا
10 تیر 91 8:30
هر روز برایت رویایی باشد در دست
نه دوردست
عشقی باشد در دل
نه در سر
و دلیلی باشد برای زندگی
نه روز مره گی
تولدت مبارک

عزيزم امروز روزه تولدته از خدا هر چيز خوبه برات مي خوام اميدوارم زير سايه پدر و مادر مهربونت به نهايت خوشبختي برسي
تــــــــــــــــــــــــــــــــــــولــــــــــــــــــــــــــــدت
مـــــــــــــــــــــــــــــــــــبــــــــــــــــــاركــــــــــــ


مرسی عزیزم بابت هدیه ی قشنگت ممنونم
مامان زهرا
10 تیر 91 19:36
سلام مجدد
من هم اصفهانی هستم
البته الان ایران زندگی نمی کنم ولی تابستان عید فطر برای 21 روز ایران هستم
خوشحال میشیم شما را هم ببینیم


حتما" عزیزم
مامان زهرا
12 تیر 91 14:52
قالبتون را دوست دارم
خوب هم مطلب می نویسید
دارم کم کم همه مطالب را مرور میکنم

ضمنا برای شما در نی نی گپ پیام دوستی فرستادم
خوشحال میشم تایید کنید


شما لطف دارین خوشحال میشم مطالبو دنبال میکنید
حتما" عزیزم
artin
18 تیر 91 10:13
salam . mashala be in dokhmale nanaz. az tarafe man beboosinesh azizam.


ممنون گلم.....حتما"