روشاروشا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه سن داره

برای دخترم روشا

خدایا شکرت به همه ی نعمت هات...

1391/3/20 17:33
نویسنده : مامان مری
663 بازدید
اشتراک گذاری

شکرانه ی زندگیم!!

ziba

این جمله ایی که چند روزِ یادش گرفتی و بیشتر وقتها مخصوصا" قبل از خواب تکرارش میکنی....البته قبل تر هم میگفتی والان میگی خدایه شکرت به همه ی نعمتهات....نمیدونی مامانم هر بار که این جمله رو ازت میشنوم باز برام جدیدِ وناخداگاه همراهیت میکنم و خدارو شکر میکنم بابت همچین فرشته ای....

ziba

امروز که داشتی این جمله رو میگفتی....بعدش گفتی که پدر نمیگه به همه ی نعمتات....فقط میگه خدایا شکرت...جالبه که به همه ی نعمتها رو از پدر یاد گرفتی ولی شاکی هم هستی که چرا پدر میگه فقط خدایا شکرت....

دختر همه چیز تمامم اگر بدونی چقدر عاشقتم...چون توبزرگترین نشانه ی پروردگار منی! باهر دم و بازدمم خدارو شاکرم....

ziba

شکرانه ی زندگیم ماه تولد من و پدرو یاد گرفتی ولی چون تولد خودت 10 تیرِِ فکر میکنی دهم برای همه یکسانه! ..میگم روشا تولد مامان کیه ؟میگی 10 خرداد....تولد پدر کیه ؟میگی 10 مرداد....خودت چندم بودی؟ منم 10 تیر دیگه.....

ziba

بعضی وقتا باز دکتر میشی مچ دستو میگیری مثلا" نبضمو گرفتی...بعد چشمامو نگاه میکنی بعد میگی دهنتو باز کن....بعد میگی همه چیت خوبه فقط احساس میکنم یه ریزه تب داری تعجبتعجبتعجب

چی مامان احساس میکنی ....آخه تو میدونی احساس چیه....آره دیگه فکر میکنم ...احساس میکنم...سوال

از سرگرمیات بگم که پارک رفتن و دوچرخه بازی و تاب سواری همچنان بپربپر کردن ...یکی از دوچرخه هات توی پارکینگه و بعض شبها با پدر میریم پیاده روی تا شما دوچرخه بازی کنی..عاشق قدم زدنی و وقتایی که بیرون میریم میگی مامان بریم قدم بزنیم با ماشین نریمزبان

یه روز با پدرجون رفتیم که کلاس زبان بنویسمت...وقتی سنتو پرسید گفت توی این سن ثبت نام نداریم...بعد قرار شد با مدیرش حرف بزنم ببینم میتونم متقاعدش کنم ..آخه خیلی دوست داری بری و مرتب میگی پس من کی باید برم کلاس!!!

ziba

یه بار بهم گفتی من میرم کلاس زبان بعد خودم تنها میرم پارک بعدم میام خونه..گفتم نمیشه مامان برای تنها رفتن خیلی زودِ من نگرانت میشم خیلی خطرناکه...گفتی نگران نباش من حواسم هستنیشخند

 

عاشق خندهاتم، همیشه گل خنده رو لبات عشقم!

لوگوهاتو آوردی که با پدر بازی کنی....بعدپدر اینارو برات درست کرد و گذاشت روی سرت!

 

 

با احساسم!  بزرگترین حس دنیای من ....دوستت دارم به بلندای هستی که همه ی هستی منی!

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

مريم
20 خرداد 91 20:26
باید قبل از افرین گفتن به این دخمل گل به مامان وباباش به خاطر اینکه چنین ارزش های والایی رو به این فرشته کوچولو یاد. میدن افرین گفت. امیدوارم خداوند بلند مرتبه نگاهش رو از این خانواده نمونه هیچ وقت دریغ نکنه.


فدات شم عزیزم....شما لطف داری خانوم
تینا
20 خرداد 91 23:16
هرچی همیشه تاخیر داشتم اینبار زود رسیدم
ای جووون !!! این دختر عموت هم همش میخواد بره مدرسه !!! نمیدونم آخه چی از درس و کلاس و مدرسه میدونین شماها ؟!
قربونت برم خاله کاش زودتر ببینمتون


فدات شم مرسی
نازی...آنیتا هم میخواد بره مدرسه....هیچی ! هرچی ما تنبل بودیم اینا میخوان جور ما رو بکشن
بی حرف پیش تولدم ایشالا
مامان نوژا
21 خرداد 91 9:31
وای جیگمل فرشته کوچولو رو برم با این ژستهاش


فدای شما
عمه زینب دانیال
21 خرداد 91 21:07
سلام
ممنون که به ما سرزدید
مریم جون دختمل ما رو دست کم گرفتی.نوه خاله منه ها.کامل کامله.
قربونه اون شکر خداکردنت برم.
مریم جان امیربهتره؟


سلام عزیزم ...بابا نوه ی خاله!!! ما کی باشیم دخملیو دست کم بگیریم....
خداروشکر عزیزم بهتره مرسی
مامان وندا
22 خرداد 91 3:23
ماشالا به دختر باهوشم ، می بوسمت خاله جون ......ایشالا همیشه لبت خندون باشه و احساس شادی و خوشبختی کنی


فدات شم عزیزم...ممنونم از لطفت
مامان آتین
22 خرداد 91 4:25
سلام عزیزمممممم خوبی؟
ممنون از احوال پرسیت گلم آپیدم بالاخره
به به می بینم که تولداتون پشت سر همه چه خوب!
فدای این دخمل با احساس و شیرین زبون


سلام گلی...مرسی از محبتت...میام پیشت
مامان آريا
23 خرداد 91 9:32
الهي كه من فداي تو شيرين زبونم برم كه اگه كنارت بودم حسابي حسابي مي چلوندمت و بوسه بارونت مي كردم
عكسات حسابي خوشگلن عزيزم اميدوارم هميشه لبخند روي لبت باشه گلم
دسته بابايي هم درد نكنه با لوگوت چه چيزاي خوشگلي درست كرده


خدا نکنه عزیزم مرسی از لطفت
مامان رهام
23 خرداد 91 12:16
افرين دخملي خوب كه خدا رو شكر مي كني.............بزن دست قشنگ و به افتخار روشا جون


مرسی خاله جون
مامان رهام
23 خرداد 91 12:16
كم مونده به تولدتا..............ما هم دعوتيم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


حتما" خاله جون ما که خیلی خوشحال میشیم ...شما مارو قابل بدونین تشریف بیارین
مامان رهام
23 خرداد 91 12:17
دست بابايي درد نكنه چه تاج خوشگلي


مرسی گلم
مامان محمد جون
24 خرداد 91 23:19
سلام خاله جون
خوش به حال مامان و بابا به خاطر داشتن چنین گل دختری
امیدوارم مامانی همیشه از موفقیتتات بنویسهواسه روشا جون و مامان مهربونش


سلام خاله.....ممنونم عزیزم
مامان ریحان عسلی
26 خرداد 91 19:06
سلام دوست قدیمی
اومدم پیشاپیش تولد 3 سالگی روشا جونو بهتون تبریک بگم
ایشالا 120 ساله شی خاله جون



سلام عزیزم خوش اودی ممنون از لطفت گلم
عزیز
26 خرداد 91 21:05
روشا جان دختر قشنگم امیدوارم همشیه لبخند روی لبهات باشه گلم دوستت دارم اندازه تمام برگهای سبز دنیا امیدوارم سالم و بقول خودت سلامت باشی


مرسی عزیز ممنونم
بابای دوقلوها
30 خرداد 91 11:15
خدایا شکرت به همه ی نعمت هات...

واقعا هم جای شکر داره
خدا پشت و پناه روشا گلی باشه


ممنون از لطف شما بابای مهربون
مامان روشا کوچیکه
30 خرداد 91 13:57
سلام چه دختر نازی خدا حفظش کنه یعنی بچه ها تا 2سالگی اینقدر بزرگ می شن؟؟؟؟


سلامت باشین
2سالگی!!!!!!! عزیز روشای دیگه داره 3 ساله میشه