روشاروشا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

برای دخترم روشا

دردو دل با با دختر مهربونم

1390/2/6 14:57
نویسنده : مامان مری
502 بازدید
اشتراک گذاری

  روشای نازم مهربونم میخوام بگم شاید دیگه وبلاگتو ادامه ندم و یه جور دیگه خاطراتو برات زنده نگه دارم یه اتفاقایی افتاده که دیگه دوست ندارم اینکارو ادامه بدم شایدم یه چند وقت نیام توی وبت مثل وقتایی که کامپیوتر خراب بود و باعث شد که خیلی عقب بیفتم با اینکه خیلی دوست دارم اینکارو ادامه بدم ولی الان یکی از دوستام بد جوری حالمو گرفته و داغونم هنوز نمیدونم ولی بدون که تک تک لحظه های با تو توی قلبم حک شده و هیچ چیزی از یادم نمیره وبدون که مامانی با تمام وجود دوست داره و همیشه چهار چشمی مواظبته عزیزم پس تو هم قوی باش که وارد بد دنیایی شدی نمیخوام بترسونمت ولی دوست ندارم مثل من حساس باشی تا هر کسی نتونه اذیتت کنه .یکم احساس سبکی میکنم خوشحالم که می تونم بات دردو دل کنم میبوسمت عزیزم وبرات آرزوی بهترینارو دارم      

                         niniweblog.com    مرسی که حرفای مامانی را گوش دادی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

عسل مامان ابوالفظل
6 اردیبهشت 90 17:48
چرا نمیای خاطراتشو براش بنویسی اگه دوست نداری کسی بخونه خوب براش رمز بزار.
کاری نکن که استرس های زندگیت باعث بشه خاطرات دخملتو ننویسی
بنویس حتی اگه شده بری کافی نت


مامان سامان
6 اردیبهشت 90 23:32
سلام به روشا ومامان دل نازکش فدات بشم روشای ماهم.هر سوالی داشتی من میتونم کمکت کنم.ماجرای از شیر گرفتنت را خواندم کلی متاثر شدم آخه من سامانم رو از دو ماهگی از شیر گرفتم باخواندن این ماجرا کلی گریه کردم کمی سبک شدم