شیرین زبونی و...
شیرین زبونم روشا جان!
مامانی نمیدونی با این زبون شیرینت داری با ما چیکار میکنی!!
شما عاشق چرخیدن هستی و مرتب با پویان دستهای همدیگرو میگیرید و میچرخید کلی با هم میخندین واز این بازی لذت میبرین
دیروز ما خونه موندیم و خونه ی مادر جون نرفتیم شما هم دلت برای چرخیدن تنگ شده بود اومدی به مامانی گفتی بیا بچرخیم مامانی هم یه مدته سرگیجه ی بدی گرفته ولی دیدم خیلی دوست داری بچرخی قبول کردم وای مامان چشمت روز بد نبینه که با اولین چرخش مامان افتاد روی زمین
شما هم فکر میکردی مامانی داره بازی میکنه کلی خندیدی و میگفتی پاشو بچرخیم منم میگفتم مامان حالشه بده نمیتونم
یه دفعه خودتو لوس کردی گفتی
پاشو قربونت بشم
وای مامان وقتی این جمله رو شنیدم نمیدونی چه حالی شدم اخه شمارو چه به این حرفا کلی خندیدم و قربون صدقه ات رفتم چشمام پر اشک شد با اون حال بدم باز باهات چرخیدم
مامان قربونت بشه مامان پیش مرگت بشه دردو بلات توی سر خودم تنها آخرش منو با این مهربونیات دیونه میکنیا!
قربونت بشم خیلی دوستت دارم مامانی
یه مدته موقع خوابیدن یه عادت خیلی خوشگل پیدا کردی شما هم مثل مامانی نمیتونی وقتی نفس یکی دیگه بهت میخوره بخوابی برای همین پشتت میکنی به من دمبلتو هل میدی تو شکمم و محکم بهم میچسبونیش بعد دستمو میگیری حلقه میکنی دور کمرت و دستامون تو دست همه تا خوابت ببره
نمیدونی چه لذتی میبرم از این کارت یا اینکه اگه مامانی طاق باز خوابیده باشه میای روی بازوی مامانی میخوابی و دستامو دور خودت حلقه میکنی
مامانی میخوام بگم از تمام لحظات با شما بودن سیر نمیشم نه اینکه تمام لحظه ها مون پر از شادیه !نه! توی این لحظه ها ناراحتی هست عصبانیت هست مامان بی حوصله هست روشای حرف گوش نکن هست !ولی باز همش زیباست و من همیشه خدارو شاکرم بازم به خاطر تمام بی حوصله گیام و شرایط روحی بدی که دارم ازت هزار بار عذر میخوام عزیزم