روشاروشا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه سن داره

برای دخترم روشا

آینده مال توست...

1391/1/22 16:35
نویسنده : مامان مری
1,532 بازدید
اشتراک گذاری

گوشه ی دل مامانی!

بهترینم بودنت کنار ما یعنی تمام دارایی دنیا یعنی تمام آرامش و دلخوشی یعنی عشق و دوستی ...دخترکم روزها میگذرن و ما شاهد بزرگ شدن جسمی و عقلی شما هستیم و همیشه و همیشه خداروشاکریم از داشتن و بودن شما...

چندروز پیش که مادرجونی داشت عکسای عیدتو نگاه میکرد اومدی گفتی مامان این عکسامو گذاشتی توی ولباگم(وبلاگ)من و مادرجونی: تعجبتعجب...

گفتم چی مامان ! دوباره همون جمله رو خیلی خوشمزه گفتی ولباگم! از این به بعد باید حواسمو بیشتر جمع کنم که وبت لو نره اخه میخوام تا روز عروسیت سوپرایز بمونه! یعنی من اون روزو میبینم...

جمعه شب مهمون  داشتیم قراربود عموی پدر با باباجون اینا بیان خونمون...منم کلی کار داشتم و داشتم غذاهارو درست میکردم و پدرهم اومده بود کمکم همین طوری که پدر داشت کار میکرد گفتی پدر بایست من ازتون عکس بگیرم پدرم درحین کاربهت نگاه میکرد تا عکس بگیری دوباره گفتی نه اینطوری نمیشه لیلسک (ریلکس)شو تا عکس بگیرم دوباره من و پدر: تعجبتعجب...

گفتیم چی منظورت ریلکسِ گفتی آره دیگه! پدر پرسید ریلکس شم یعنی چیکار کنم ؟گفتی یعنی آروم و ساکت وایسا من عکس بگیرم... 

 

آخ از این حرفهایی که میزنی ...من و پدر کلی تعجب زده بودیم و در عین حال خوشحال و ذوق زده از این شیرین زبونیات....

ziba

شبم که مهمونا اومدن کلی با دانیال بازی کردی وحسابی بهت خوش گذشت واز صبح خیلی منتظرش بودی فقط وقتایی که میخواستی برقصی هرچی بهش التماس میکردی باهات نمیرقصید شماهم ناراحت میشدی که نهایتا" مامانش جورشو کشید و شما هم موتور قر دادنت روشن شد ...عاشق قردادناتم ...عاشق تمام لحظه هاییم که توش احساس شادی و لذت میکنی....

ziba

خیلی وقته از کلمه لطفا" استفاده میکنی البته به زبون خودت که میشه لفطا"...شبها که بیدار میشی آب میخوای منو بیدار میکنی میگی مامان میشه لفطا" به من آب بدی ......برای خرید که بیرون میریم اگه بخوای به چیزی دست بزنی از فروشنده اجازه میگیری یا اگه بخوای یه چیزی بهت بده میگی میشه لفطا" (...)به من بدی ...همه هم از این طرز حرف زدنت به وجد میان و هر چی میخوای بهت میدن و میگن به به چه دختر مودبی...

ziba

یه شب که پدر پای کامپیوتر بود اومدی پیشش نشستی گفتی پدر ازگیت (اگزیت)کن...پدر منو صدا زد گفت بیا ببین دخمل مَخملی ناخواسته چه زبانی یاد گرفته...قربون اون همه هوش و استعدادت بشم ...کاش ما بتونم شرایط رو طوری  برات فراهم کنیم که بتونی از استعدادی که خدا بهت داده به بهترین شکل استفاده کنی...

ziba

عشق من! تو سهم من از خدایی...تو سهم من از سرنوشتمی ...تو سهم من از بهشت منی...تاروزی که هستم همیشه پشتیبانتم ...پس با دستای کوچک و قویت آینده رو بساز که آینده از آن توست...

 نازو ادات رو قربون

قدوبالات رو قربون

جیگر طلارو قربون

شیطون بلارو قربون

چشم سیاتو قربون

خوش تیپ خانوم رو قربون

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامانی درسا
22 فروردین 91 19:08
وای وای این قند عسله کجا بود من تا حالا ندیده بودم . گل خانمی میدونی خیلی خوش تیپی .

مرسی عزیزم شما لطف دارین
مامان نیاز
23 فروردین 91 12:46
سلام دخترتون خیلی نازه خدا حفظش کنه قلمتون هم گیراست


سلام عزیزم ممنون از لطف شما...
مامان امیرعلی
23 فروردین 91 17:52
چه دختر خوشتیپی.


تینا
25 فروردین 91 15:00
سلام ... به به چه دخمل خوشمزه ای با این زبونش
مامانش اسپند یادت نره


سلام ... مرسی عزیزم
مامان وندا
26 فروردین 91 2:41
واییییی عزیزم چقدر باهوشی خاله جون ماشالا، مبارک لباسای جدیدت باشه همشون خوشگل هستن و صد البته که تو تن این ناز نازی خوشگلتر شدن


مرسی عزیزم شما لطف دارین
مامان آريا
26 فروردین 91 11:16
الهي خاله قربونت برم من با اون ژستات حسابي دلمو بردي اي جااااااااااااااااااااااااانم


خدا نکنه عزیزم
مامان آريا
26 فروردین 91 11:19
سلام عزيزم به خدا اومدن ما به اصفهان يه روزه بود من خودم خيلي دلم مي خواست ببينمت ولي چند تا دليل نذاشت اول اينكه ما تنها نبوديم و دوتا از دوستاي شوهرم با زن و بچه هاشون هم با ما بودن دوم اينكه ما شب شهرضا مونديم و صبح هم اومديم اصفهان عصري هو به سمت تهران حالا بگو چه جوري مي اومدم ديدنت در صورتيكه به جون آريا حتي در مورد تو با دوستامون صحبتم كردم كه توي اصفهاني و گفتم خيلي دوست دارم ببينمش ولي واقعا"‌وقت نبود
حالاااااااااااااااااااااااااااااااااااا آشتييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييي


فدات شم عزیزم من قهر نیستم ناراحت شدم پیشم نیومدی خیلی دوست داشتم ببینمت...خوب دوستاتون هم می آوردین واسه همتون جا داشتیم...به هرحال ایشالا همیشه به سفر و خوشی باشی عزیزم
آرزوهای رنگی
26 فروردین 91 15:13
سلام وتبریک به خاطر وبلاگ زیبایتان.در صورت تمایل میتونم نقاشی فرزند نازتان را ازروی عکسش بکشم ودر وبلاگم قرار دهم اگر خوشتان آمد میتونید بخرید کارهای نقاشیم را در وبلاگم میتونید مشاهده کنید خوشحال میشم بیایید وبرام نظرتون را بنویسید موفق وشاد باشید


سلام ممنون از حضورتون ...حتما" بهتون سر میزنم
مامان و بابای روژا
27 فروردین 91 8:47
سلام سلام روشا خانوم
ماشا لا چه قند و عسلیه


سلام ممنونم از لطفتون
مامان کيانا
28 فروردین 91 12:46
سلام عزيزم....عکسا خيلي زيبا است وبيشتر از اون گلي که توي همه عکسا خودنمايي ميکنه.......انشاا...عکساي عروسيشو ببينيم با خط خودش که خاطره اون روزو برامون توي وبلاگش نوشته...


سلام دوستم...ممنون عزیزم...آخی فکرشم منو به وجد میاره