روشاروشا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه سن داره

برای دخترم روشا

تعطیلات نوروز 91

1391/1/23 17:56
نویسنده : مامان مری
618 بازدید
اشتراک گذاری

شیرینی مامانی!

ziba

گوشه ی دلم بالاخره سال 90 با تمام اتفاقات خوب و بدش والبته برای ما تلخش تموم شد ...موقع چیدن سفره ی هفت سین خیلی هیجان زده بودی و میپرسیدی که اینا چی هستن و دلت میخواست کمک کنی و بیشترین کمکت این بود که شمع هارو روشن کنیم و شما فوتشون کنی!

ziba

خیلی سعی کردم شب زود بخوابی تا صبح سرحال بیدار بشی ولی از اونجایی که فهمیده بودی امشب یکم با شبهای دیگه فرق داره شیطنتتم گل کرده بود تا اینکه بالاخره خوابیدی...5صبح که بیدار شدی و آب میخواستی دیگه خوابم نبرد و همش تو فکر دایی بودم که الان کجاست چیکار میکنه خیلی دلتنگشم ...

صبح به زور اینکه الان عید میشه بیدارشو تا لباس عیدیاتو بپوشم، تونستم بیدارت کنم خیلی خوشحال بودی که لباساتو پوشیدی چندتا عکس ازت سر سفره گرفتم و سه تایی دور سفره نشستیم و برات از خدا تمام خوبیهارو خواستم بعداز تحویل سال رفتیم سر مزار دایی علی ...

خاله سی سی یه سفره ی خوشگل براش چیده بود گزو شکلات و شیرینی و میوه...آخه امسال دایی روز اول عید پذیرای همه ی فامیل بود...مامانی تا تونست بغضشو خالی کرد اصلا" نمیتونستم به صورت پدرجونی و مادر جونی نگاه کنم...خیلی نتوستم بمونم نفسم بالا نمیومد با پدر رفتیم یه دور زدیم و سعی کردم به خاطر شما یکم آرومتر بشم...

 

ناهار عیدورو خونه عزیز اینا بودیم و روز دوم اومدیم تهران.. از همون موقعی که رسیدیم عیددیدنیا شروع شد از این خونه به اون خونه...بعد هم رفتیم کرج اونجا هم همینطور تا بالاخره رفتیم خونه ی عمو مهدی  و جشن تولد آنیتا جون...

حسابی بازی و شیطونی و رقص و خوش گذرونی ...

فرداش هم برگشتیم خونه چون پدر باید میرفت شرکت و عیددیدنی های اینجارو وقتی پدر میومد انجام میدادیم وروزای آخر عید هم عمو مهدی اینا اینجا بودن ...

 

شما و آنیتا هم حسابی با هم بازی کردین و خوش بودین البته گریه و دعوا هم بود ولی اگر ما از گریه ها تون نمیترسیدیم خودتون با هم بهتر کنار میومدین...

روز ١٣ هم ناهار خونه ی عزیز اینا بودیم وبعداز ناهار همه بیرون رفتند ولی من چون تمام لحظه لحظه ی پارسال برام تداعی میشد نرفتیم فقط چون شما دلت میخواست بری پارک با پدر رفتیم شهر بازی و بعد هم مادر جونی زنگ زد که از سفر برگشتند ما هم رفتیم پیششون...

این شال و کلاه عیدی خاله سایه بود .عینک خاله رو هم زدی گفتی ازم عکس بگیر!

اینجاهم رفته بودی توی حیاط عزیز اینا با شال عزیز عکس گرفتی!

ایناهم عکسایی هستش که روز ١٣ ازت گرفتیم!

 

دارو ندارم برات هرچی خوبیه میخوام وامیدورام لحظه لحظه ی امسال برات خوشی و شادی باشه و هرسه مون از کنارهم بودن با هم لذت ببریم...

ziba

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

مامان آراد(خاطره)
14 فروردین 91 18:46
سلام مریم جون...اگه بگم وقتی داشتم مطالبو میخوندم اشک از چشام جاری شد باورت نمیشه...خدا برادرتو رحمت کنه...
ایشالا سال جدید سال خوبی براتون باشه...


آخی عزیزم ببخشید توروخدا...ممنونم از لطفت ایشالا برای شما هم سال خوبی باشه
مامان نوژا
15 فروردین 91 8:54
مریم جون دوست گلم؛امیدوارم امسال سال خوشی هاتون باشه


عزیزدلم ممنونم از لطفت ایشالا برای شما هم همینطور باشه
اجی پرتا
15 فروردین 91 22:15
سلام مریم جون عالی بودماشاالله روشاجونی هم خیلی خوش تیپ وخوش عکسه عکسا عالی بودن مرسییییییییی چراسیزده بدرنرفتی بیرون داداشیت راضی نیست توانقدربه خودت وروشااذیت کنی اون بچست دوست داره مثل بقیه که همه اون روزمیرن بیرون اونم بره چرااین فرصتوازش گرفتی راستی سرعت وبلاگ بالا رفته صصفحه زودبالا اومد


سلام عزیزم مرسی از لطفتت ...عزیزم نمیتونستیم بریم هیچکس حال مارو درک نمیکنه میدونم اونم به این حال ما راضی نیست ولی چیزی نیست که دست خودمون باشه...
بازم ممنونم ازت عزیزم
مامان وندا
18 فروردین 91 2:55
سلام عزیزم امیدوارم دلت تسلی پیدا کنه و سال جدید سال شادیهاتون باشه،روشا خانمم که مثل همیشه نازو خوردنی،خیلی عکسش با اون شال بانمک شده،آخرش می خورمش


سلام دوست خوبم ممنونم ازت برای شما هم ایشالا سال خوبی باشه...مرسی گلم شما همیشه به روشا لطف دارید
مامان پارساجون
18 فروردین 91 17:53
سلام عزیزم من کاملا درکت می کنم روز عید و توی همه شادیها و لحظه های خوب جای خالی عزیزان از دست رفته بیشتر از هرچیز به چشم می آد وقتی مطلبت رو میخوندم اشک توی چشام جاری شد و یادمامانم افتادم که چیزی تا سالگردش نمونده ولی داغ نبودنش تا ابد رو دلم مونده.ایشالا امسال پر از شادی و سلامتی برای شما و خانوادتون باشه.راستی عکسای روشاجون هم فوق العاده بودند.


سلام عزیز دلم مرسی از همدردیات ...خدا مادرتون رو بیامرزه ...ایشالا امسال برای شما هم سال خوبی باشه
از لطفی که به روشا داشتید ممنونم عزیزم
نگين
19 فروردین 91 17:12
سلام
تصوير روشا جون رو توي ويترين ني ني وبلاگ ديدم خوشحال شدم گفتم سري بهتون زده باشم . آرزو ميكنم كه سال 91 جزو بهترين سالهاتون باشه اميدوارم سالي با آرامش توام با لبخند و سلامتي رو آغاز و به پايان برسونيد . آرزوي بهترين ها رو براتون دارم. روشا جون رو ببوسيدش


سلام
جدا" نمیدونستم!!! در هر صورت ممنونم برای تمام آرزوهای قشنگتون منم همه ی اون آرزوهارو برای شما دارم...شما هم نگین نازمو ببوسید
مامان آتین
20 فروردین 91 13:20
سلام عزیزدلمممممممم سال نوتون مبارککککککککک امیدوارم تو سال جدید هرچی از خدا بخوای بهت بده برای خودت و روشای نازم آرزوی بهترینها رو دارم
ببوسش خوش تیپمووووووووو


سلام سال نو برای شما هم مبارک باشه ممنونم ازت عزیزم
شیوا
20 فروردین 91 14:57
وای برم روشا جون عجب تیپی زدی مخصوصا تو خونه و عجب ژسی گرفتی ببخشید دیر اومدم روشایی عیدت مبارک


مرسی عزیزم...عید شما هم مبارک
مامان امير حسين
20 فروردین 91 22:16
سلام
ماشاالله چه دخمل نانازيه خدا حفظش كنه انشاالله سال جديد سال خوبي واسه ي شما و كوچولوي نازه خوشتيپتون باشه به من و پسرم هم سري بزنيد خوشحال ميشيم  


سلام عزیزم مرسی شما لطف دارین ...برای شما هم همینطور
حتما" چرا که نه
مامان کيانا
21 فروردین 91 15:50
سلام به دوتا دوست مهربون خودمون....اميدوارم هرچي شاديه امسال مهمون خونه دل شما وخونواده بشه....ازراه دور روي ماه دخمل قشنگه رو با اون عينک خوشگلش ميبوسم


سلام عزیزم...ممنونم از محبتت
مامان سونیا
21 فروردین 91 16:56
وای وای وای چه عکسای خوشگلی خدا نگهدارش باشه این دخملی رو
به وب ما هم سر بزنید و با نظراتتون خوشحالمون کنید


مرسی گلم سلامت باشی حتما" میام پیشت
سمیرا
21 فروردین 91 21:15



فروغ
23 فروردین 91 11:52
سلام مریم جون با تاخیر و شرمندگی سال نو شما و خانواده محترمت مبارک باشه عزیزم امیدوارم امسال بهترین روزا رو پشت سر بذاری و پر برکت و شاد باشه براتون.

به خاطر برادر عزیزت متاسفم و بهت تسلیت میگم
امیدوارم امسال سال خوبی براتون باشه و دل مهربونتون دیگه غصه دار نشه.

راستی این خوشگل خانومی که کنار روشا وایساده خودتی دیگه آره؟ بابا خوش تیپ خوشگل دلبر دل منو بردی.
میگم شما کدوم شهر زندگی میکنید که هم به سرعت به تهران رسیدید و هم یه سری هم کرج ما زدید؟
دوستم خوشحال شدم که هم به من سر زدی و هم اینکه اومدم و یه سری عکسای خوشگل از دختر نازنینت دیدم همیشه برقرار و پاینده باشید عزیزم.


سلام عزیزم
فدات شم مهربون که این همه به ما لطف داری
ما ساکن شاهین شهر (اصفهان ) هستیم ...ممنون از تمام محبتات...
تینا
25 فروردین 91 14:58
سلام مریم جون مرسی از تبریکت
عکساش خیلی قشنگن مثل خودش
امیدوارم امسال لحظه های شیرینی در انتظارتون باشه


سلام مرسی عزیزم
بابای ارشیا
28 فروردین 91 17:01
اجازه میخوام یه عکس از روشا خوشکله بزارم تو وب ارشیا قسمت دوستان خوب ارشیا . بهم خبر بدید لطفاً