اسم من روشاست
عروسک من روشا جان!
مامانی این روزا یه حرفای قلمبه سلمبه ای میگی که دلم میخواد همشون برات ثبت کنم
امروز بعدازظهر که میخواستیم بخوابیم صدات کردم نازنینم بیا پیش مامانی بخواب !
دوباره صدات کردم نازنینم بیا دیگه!یک دفعه شما اومدی گفتی اسم من روشاست من نازنین نیستم!
الهی قربون اون قیافه ی متعجبت بشم مامان. کلی اخم کردی که چرا نازنین صدات کردم مرتب میگفتی من روشا هستم
روشای زندگی من روشنی خونه ی من دوست دارم مامانی به اندازه اون دل پاکت به اندازه ی تمام سادگی کودکانت به اندازه ی اون نگاه مظلومت