نماز
ملکه ی قلبم روشا جان!
مامانی میخوام از نماز خوندنات بگم ١٤ماهت بود ودومین ماه رمضونی که شما کنار ما بودی وقتی بقیه رو حین نماز خوندن میدیدی کلی با تعجب نگاشون میکردی
بعد از یه مدت نماز خوندن بقیه برات جالب شد و هر کی نماز میخوند صدات میکرد که شما بری ببینیش و یاد گرفتی بگی الله همه کلی ذوق کردن که روشا میگه الله
منم خیلی خوشم میامد از اون موقع هرکسی رو مشغول نماز میبینی میگی مامان الله بده منظورتم چادر و جا نماز هستش بعد چادر سرت میکنی و دراز میکشی روی سجاده زیر لبم یه چیزایی میگی مثلا" داری ذکر میگی
تا الانم که ماهه هستی نمازت قطع نشده وبا پدر نماز میخونی مامانی هم قبل از شما نمازشو مرتب میخوند ولی الان تنبلی میکنه! ولی منم بت قول میدم که دوباره شروع کنم
دختر گلم امیدوارم توی زندگیت راه درستیو انتخاب کنی امیدوارم همیشه ایمانت قوی باشه وبه خدا معتقد باشی آخه خدا خیلی خوب و مهربونه من که خیلی دوستش دارم چون شما و پدر را به من داد
نماز خون مامانی! میخوام بدونی زندگی بدون شما دیگه برام مفهومی نداره از لحظه لحظه با تو بودن سیر نمیشم و خدای مهربونمو شاکرم