روشاروشا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره

برای دخترم روشا

این روزا

1390/6/4 14:14
نویسنده : مامان مری
643 بازدید
اشتراک گذاری

عروسکم روشا جان!

شکــ ــلکـــْـ هـــ ـایِ هلـــ ـــــن

مامانی این روزا با شیرین زبونیات مرهم دل غمگین مامان شدی به جای اینکه مامانی صدام کنی بیشتر وقتا یا میگی قربونت بشم یا اگه یه کاری کردی که مامان باهات سرو سنگین شده مریمی صدام میکنی!

شکــ ــلکـــْـ هـــ ـایِ هلـــ ـــــن

مامانی اینروزا مادرجون اینا با خاله سایه اینا رفته بودن مشهد قرار بود ما هم بریم که به خاطر مشکلات شرکت پدر قسمت نشد و ما تنها موندیم ولی یکی دوروزه به خاطر کار پدر رفتیم کرج  خونه ی عمو مهدی خیلی دوست داشتم بیشتر میموندیم انگار یه عمر بیرون نرفتم ولی خوب نشد دیگه!

 شکــ ــلکـــْـ هـــ ـایِ هلـــ ـــــن

پنج شنبه پیش ما تنها سر مزار دایی بودیم البته خاله هام اومدن ولی من مثل همیشه نبودم دلم خیلی گرفته بود من که همیشه سر مزار دایی آرامش داشتم یه بغض بزرگی داشتم یاد روزای اول فوت دایی افتادم احساس بی کسی میکردم!

شکــ ــلکـــْـ هـــ ـایِ هلـــ ـــــن

مادر جون بهم زنگ زد و من کلی گریه کردم دوست مادر جون هم اومده بود میگفت خواب دیده دایی برای مادر جون کلی لباس آورده ولی مادرجون فقط گریه میکرده و دایی رو نوازش میکرده من این خوابو چند بار براش تعریف کردم و زار میزدم

شکلک های شباهنگ

چقدر دلم برای دایی تنگ شده بوی تنش نگاهای معنی دارش خنده هاش ! کاش فقط یه بار دیگه میدمش محکم بغلش میکردم حتی قانعم که توی خواب بغلش کنم وبهش بگم چقدر دوستش دارم ولی افسوس که یه مدته توی خوابمم نمیاد!

شکــ ــلکـــْـ هـــ ـایِ هلـــ ـــــن

مامانی اینارو نمینویسم که غمگین بشی برای خودم مینویسم که آروم بشم!!!

شکــ ــلکـــْـ هـــ ـایِ هلـــ ـــــن

همه به ما میگفتن که زمان بهتون کمک میکنه که آروم شین ولی ما بدتریم خیلی دلتنگشیم ونمی دونیم چیکار کنیم منتظریم که از شیراز برگرده کاش یکی بمون میگفت بیدار شید دارین خواب میبینید!!!کاش!

Free Animations  

همه میگن به خاطر دختر و شوهرت به زندگی عادیت برگرد منم تمام تلاشم رو میکنم ولی هیچکی نمیگه به خاطر خودم چیکار کنم !

شکلک های شباهنگ

 این روزای مامانی پر از غم و بغض و حسرته خیلی احساس تنهایی میکنم دیشب که پدر جون اینا اومدن تا برسن صد بار بشون زنگ زدم من خیلی به مادر جون وابسته ام مامانم قهرمان زندگیمه!

شکلک های شباهنگ

شما هم وقتی دیدیشون از کارایی که میکردی معلوم بود که خیلی دلت تنگ شدی وحسابی از سوغاتی هایی که برات آورده بودن ذوق زده شدی امروزم پدر جون اومد خونمون پیشت آخه نمیدونی چقدر دوستت داره شما هم مثل پروانه دوروبرش بودی

شکلک های شباهنگ

حسابی براش دکتری کردی یه آمپولم بهش زدی و گفتی دیگه خوب شدی بعد از ظهرم پیشش خوابیدی  بعدشم رفتیم سر مزار علی نازنینم

شکلک های شباهنگ

شکرانه ی زندگی من

 زندگی مامانی به اندازه ای تمام خوبیات دوستت دارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

مامان آتین
4 شهریور 90 15:01
سلام عزیزم خوبی؟
قربون این دخملک شیرین زبون برم من که دکتر شده
امیدوارم روشا جون با کارای قشنگش تورو به زندگی عادیت برگردونه
می بوسمتون


سلام خانومی ممنونم منم امیدوارم عزیزم...
سارا-سبا
4 شهریور 90 18:34
سلااااام واي الهي چقد بامزه صداتون ميكنه
از طرف ما كلي ببوسش


سلام ممنونم خاله های مهربون
تینا
4 شهریور 90 21:19
الهی ... مریم جون عزیزم میدونم خیلی سخته ... نمیدونم چی بگم که بتونه از غمت کم کنه ... منم هنوز رفتن علی نازنینمون رو باور نکردم ... کاش همه چی یه خواب بود !!!
دلم میخواست اینجا میموندین خیلیییییییییی باهاتون به ما خوش میگذره ... ایشالا به زودی ببینمتون ...


قربونت برم به ما هم خوش میگذره نمیدونی همون یه شب که با هم بیرون رفتیم چقدر بهم خوش گذشت و تو روحیم تاثیر داشت
تینا
4 شهریور 90 21:21
روشا جونم خیلی هوای مامانو داشته باش ... شیرین زبون خاله حسابی هواسشو پرت کن قربونت برم با اون عکس قشنگت انقدر خانوم نشستی روی مبل


مرسی خاله جونم تشم(چشم)مامانم از بسکی گریه میکنه منو خل کرده. از دست مامانم!
مهسا
5 شهریور 90 1:33
سلام راست میگن باید برگردی به زندگی عادی ولی، من نمیگم برای روشا یا باباش، حتی برای خودت: اینجوری که همیشه قدر لحظه هات رو بدونی و با همه خوب باشی و نهایت لذت و استفاده رو ببری.مواظب خودتون باشید، منتظرم که بگی حالم خوبه.راستی ممنون که به ما سر زدین ولی من خواهر نهال نیستم، دختر داییشم، غزال خواهرشه.


سلام ممنونم عزیزم ببخشید از اشتباهم یکم به من حق بده تا اوضاع روحیم خوب شد ارور میدم
مامان آريا
5 شهریور 90 11:31
سلام عزيزم مي دونم خيلي سخته وقتي نوشته هاتو خوندم خيلي ناراحت شدم ولي اينو بگم بخاطر خود داداشت يكم آروم بگير باور كن وقتي مي بينه كه اينقدر بي تابي ميكني و زندگي و به خودت سخت مي كني اونم ناراحت مي شه پس اول بخاطر داداشت دوم به خاطر خودت كه بايد سر پا باشي سوم به خاطر دخترت كه همونطوري كه تو وابسته مامانتي و بهش احتياچ داري دخترتم به تو احتياج داره
خدا مادرتو پدرتو و شوهر و گلتو برات حفظ كنه


سلام عزیزم باور کن همه ی اینارو میدونم ولی خیلی سخته باورش سخته که دیگه نمیبینمش
ممنونم از دلداریات فقط دعا کن خدا بهمون کمک کنه بتونیم نبودن وندیدنشو تحمل کنیم
مادر سامان
7 شهریور 90 0:02
عزیزم خیلی سخته فقط از خدا می خوام که بهتون صبر بده خدا روشا جون رو برات نگه داره من واقعا از ته دل ندیده شما رو دوست دارم .


ممنونم عزیزم سلامت باشید ما هم شمارو خیلی دوست داریم دوست خوبم
مامان آريا
7 شهریور 90 12:33
سلام عزيزم مي دونم خيلي سخته چون خودم كشيدم اما دلتنگش كه مي شي برو سر مزارش دلتنگ كه مي شي براش غذايي رو كه دوست داشتو درست كنو فاتحه اي بده بيرون تا يه فاتحه براي روح برادرتم باشه اونوقت مي بيني كه چقدر آروم مي شي هم تو آروم مي شي هم يه ثوابي به روح برادرت رسوندي باور كن جواب مي ده من خودم هروقت دلتنگ خواهرمو بچشو و پدرم مي شم اينكارو مي كنم خيلي تسكينم مي ده


سلام عزیزم روحشون شاد باشه. باشه حتما"اینکارو میکنم ممنونم دوست مهربونم
مامان ریحانه
7 شهریور 90 23:54
مامان ریحانه
8 شهریور 90 12:00
سلام
کم کم غروب ماه خدا ديده مي شود
صد حيف ازين بساط که برچيده مي شود
در اين بهار رحمت و غفران و مغفرت
خوشبخت آنکسي ست که بخشيده مي شود



ممنونم عزیزم
مامان آريا
8 شهریور 90 12:27
عزيزم تند تند آپ كن خوب دلمون براي شيرين كارياي روشا جون تنگ مي شه خوب


فدات شم چشم این چند روز هم مهمان داریم (عمو مهدی روشا )هم میخوایم برای علی عید بگیریم یکم درگیرم در اولین فرصت پست منم مدرسه میخوام را میذارم ممنونم از مهربونیات عزیزم
مامان آريا
8 شهریور 90 13:52
کم کم غروب ماه خدا ديده مي شود
صد حيف ازين بساط که برچيده مي شود
در اين بهار رحمت و غفران و مغفرت
خوشبخت آن کسي ست که بخشيده مي شود
عيد شما پيشا پيش مبارک



ممنون از دوست گلم عید شما هم مبارک و طاعاتتون قبول حق
هستی
8 شهریور 90 14:56
سلام عزیزم الان که اینومینویسم گلومویه بغض سنگین گرفته میدونم خیلی سخته اونایی که داغ ندیدن والهی هیچوقت نبینن نمیدونن این حالو پدربزرگ من یک سالونیمه که فوت کرده بعدفوتش من افسردگی گرفتم انقدرکه هرشب انقدرگریه میکردم تابالشم خیس خیس میشداماخداروشکر چندماهی میشه که بهترم میدونی چراچون الان همیشه کنارمه هرجاکه میرم حسش میکنم اگه مشکلی برام پیش بیادازش کمک میخواموشب سریع میادتوخوابموبهم میگه الان که دلم میگیره نتونم به کسی بگم باعکسش حرف میزنم ومیدونم که بهم میگه من وضعم خیلی خراب بوداونقدرکه هرلحظه ازخدامیخواستم بکشدم اما چی شدنه باباجونم برگشت نه من مردم فقط خانوادم وناراحت کردم ومادرم به خاطرمن گریه هاشوقطع کرد پس برگردبه زندگیت چون فقط به روشاوشوهرت عذاب میدی فقط به این فکرکن که کنارته وکمکت میکنه همین میدونم حتمامیگی اون یه پیرمردبوداما داداش من جوونه فرق میکنه امانه عزیزعزیزه پیربودامازندگی من بودمطمئن باش جای داداشیت خوبه پس برگردبه زندگیت به خاطرخودت روشاداداشت شوهرت چون روح داداشیتم درعذابه وقتی میبینه به روشاکه انقدردوستش داشته وبه خودت که میدونم یه دنیادوستت داشته عذاب میدی چقدرناراحت میشه اگه الان به فکرروشانباشی مطمئن باش که بهش لطمه سختی میزنی مثل من سوره یاسین یادت نره خیلی ارامش میده به ادم پس به خاطرداداشیتم که شده برگرد امانه جوری که اونوفراموش کنی با خانوادت باش امابه فکراونم باش بدون که کنارته اوباشادبودن و درکنارش به فکرش بودن چقدرخوشحال میشه ببخشیدسرتودرداوردم وزیادحرف زدم به حرفام فکرکن


وای عزیزم ممنونم از مهربونیات منم دارم تمام تلاشمو میکنم که به زندگی عادیم برگردم اما همش دارم دنبال یه چیزی یه کسی میگردم یکی گم شده سر گردونم شما راست میگی من حق ندارم به روشا لطمه بزنم ولی روشا خیلی بیشتر از سنش میفهمه وقتی میبینه دارم گریه میکنم میگه برای دایی علی گریه میکنی میگم آره میگه بیا بغلم قربونت بشم توی بغلم گریه کن !منم از حرفاش خندم میگیره خدارو شکر که روشا هست اگر نه معلوم نبود چه بلایی سر میاد !به هرحال از مهربونیات ممنونم
سارا-سبا
8 شهریور 90 21:02
فرازهایی از دعای وداع امام سجاد(ع) با ماه رمضان:
بدرود ای بزرگترین ماه خداوند و ای عید اولیای خدا
بدرود ای ماه دست یافتن به آرزوها
بدرود ای یاریگر ما که در برابر شیطان یاریمان دادی
بدرود ای که هنوز فرا نرسیده از آمدنت شادمان بودیم
و هنوز رخت برنبسته از رفتنت اندوهناک

عيدتون مبارك
سارا - سبا

عید شما هم مبارک
مامان علي
9 شهریور 90 1:14
گلخنده شوال به ناهيد مبارك
ابروي خوش ماه به خورشيد مبارك
آمد خبر از عرش ، وداع رمضان است
عيد است به ياران خبر عيد مبارك



عید شما هم مبارک عزیزم
مامان آريا
12 شهریور 90 13:24
عزيزم مرسي كه به من سر مي زني و كامنت مي زاري
منم سالگرد ازدواجتونو تبريك مي گم اميدوارم هرروز روحيتو بيشتر بدست بياري و با قضايا كنار بياي و در كنار همسر خوب و مهربونت و گل دختر خوشگلت ساليان سال زندگي كني


سلام خواهش میکنم به پای مهربونیای شما که نمیرسیم ممنونم عزیزم مرسی به خاطر تمام خوبیات
مامان آريا
13 شهریور 90 10:52
گلم مهموني و مهموني رفتن حسابي داره خوش ميگذره كه مارو فراموش كردي خوب يه فكري هم به حال ما كن كه دلمون براتون تنگ ميشه
اميدوارم هميشه ايامتون به شادي و خوشي بگذره


عزیزم ماهم دلمون تنگ شده به خدا ولی باور کن یه شب اومدم پست گذاشتم کلی شکلکو عکس وقتی ارسال کردم ارور داد دیگه خودت فکرشو بکن!!! ولی زود زود میام کلی روشا خانوم مطلب جدید داره...


ستاره
14 شهریور 90 12:14
سلام مریم جونم
نمی خوام حرفای تکراری بگم نمی خوام بگم این رسم زندگیه یکی می یاد یکی میره همه اینارو خودت می دونی فقط می گم وقتی عزیزی از دنیا می ره همه می خوان به آدم کمک کنن که باور کنه عزیزش دیگه نیست ولی من می گم تلاش نکن چیزیو بپذیری که اشتباهه تلاش نکن باور کنی علی دیگه نیست چون هست تو تمامه لحظه های زندگیت کنارته علی تا وقتی توی قلبته و دوسش داری زنده است و همیشه کنارته


ممنونم عزیزم تو راست میگی علی همیشه زنده است فقط نمیتونیم ببینیمش!
مامان نفس
15 شهریور 90 13:22
سلام عزیزم....زندگی همیشه همین بوده....از اغاز همیشه گفتن یکی بود یکی نبود...عزیزی که الان کنارت نیست جاش همیشه تو قلبته...خاطره هاش همیشه زنده است انگار همین الان هم کنارته....
انشاله سایه شما بالای سر روشا خانم عزیز باشه و زندگیتون همواره گرم گرم و پر از سعادت....


ممنونم مامان مهربون