دوچرخه و ...
مامانی چند روزی هست که بدون کمک ما میتونی دوچرخه بازی میکنی وواسه خودت ویراژ میدی دور میزنی دنده عقب میری کلی تفریح میکنی ویکی از سرگرمیای الانت شده دوچرخه !شبها با دوچرخه توی اتاق خواب میری و میگی بذار پارکش کنم بعد میری توی تخت صبح هم وقتی بیدار میشی سوارش میشی و میای توی سالن!
وقتی نی نی بودی و تازه یاد گرفته بودی سینه خیز بری اول عقب عقبکی میرفتی الان که توی دوچرخه مستقل شدی اول یاد گرفتی عقب بری بعد جلو الانم که یه درایور شدی!
میگی ببین من دنده عبق (عقب) میرم ببین چه سرعت میرم خلاصه از اونجایی که عاشق رانندگی هستی خیلی بهت خوش میگذره شبها هم که داریم میایم خونه توی کوچه که خلوتِ روی پای پدر رانندگی میکنی و خودتو مثل راننده کامیونا میندازی روی فرمون ومن و پدر کلی بهت میخندیم
از سوپر مارکتهای بزرگ که سبد دارن برای خرید خیلی خوشت میاد اولا که دوست داشتی بشینی تو سبد ولی یه مدته که دوست داری سبد رو هل بدی جمعه پیش که رفته بودیم هایپر سبدای کوچیک هم داشت که شما یکیش رو برداشتی و می خواستی خریدامون رو بذاریم توش جالبه که خودت اصلا" خرید نمیکردی فقط حواست بود اگه من چیزی بردارم بذارم تو سبد شما!
مامانی از اونجایی که خیلی تمیزی و عاشق آب هستی روزی چند بار میای میگی تاشکی دستامو میشوریدی عاشق میشوریدی گفتنتم و هیچ موقع نخواستم یادت بدم که درستش کاشکی دستامو میشستی! کلی قربونت میرم ومیگم چشم بیا برات بشورم صندلی میکشی جلوی ظرفشویی و میپری بالا آستیناتم میزنی بالا و حالا من کی بتونم بیارمت پایین الله و اعلم...
یه مدته خیلی دایی علی رو یاد میکنی میگی دلم براش تنگ شده و از لحن صدات انگار واقعا" دلتنگشی و میگی دایی رفته یه دنیای دیگه!!!
مامانی شما خاله سی سی رو هم خیلی خیلی دوست داری وهر روز ما باید بریم خونه شون تا شما ببینیش از بس که باهات بازی میکنه و دل به دلت میده خیلی بهش وابسته ای و در روز کلی یادش میکنی
تا یادم نرفته یکی دیگه از چیزایی که خیلی بهش علاقمند شدی تخم مرغ شانسیه تا پدر میاد خونه میپرسی تخم مرغ شامسی برام گرفتی! دیشب که خونه پدر جون اینا بودیم پدر جون و مادر جون خونه نبودن تا اومدن گفتی پدر جون برام تخم مرغ شامسی نخریدی پدر جونم دوباره رفت و برات چندتا تخم مرغ شانسی خرید
مامانی خوش به حالت که انقدر همه هواتو دارن سفارش مارو هم بکن خلاصه مامانی همه چیز به شما ختم میشه زندگی یعنی روشا پدر جون شمارو زندگی صدا میکنه و مرتب میگه خدایا شکرت که این نعمتو به ما دادی
منم خداروشکر میکنم برای تمام خوبیات برای تمام عشقی که به همه داری بزرگ وکوچیک! عشقی که به بچه ها داری! برای دست و دلبازیت! برای درک و فهمت! برای هوشی که داری برای دل آسمونیت میخوام بدونی که برام از همه کس تو این دنیا عزیزتری و بهت میبالم به خانوم بودنت به لوس نبودنت به حرفایی قلمبه سلمبه ای که میزنی
فقط از خدا میخوام از چشم بد دور نگهت داره مامانی
اینم عکسای بعد از حمومت که ما همیشه وقتی از حمام میایم باید چندتا عکس از شما بگیریم می ایستی جلوی آینه و میگی دوربین بیار ازم عکس بگیر خدا میدونه چندتا از این عکسای خوشگل داری ناناز من...