استخوان
بهترین هدیه ی الهی من!
دختر نازم ! چند روز پیش که داشتم لباسهاتو عوض میکردم دستتو گذاشتی پشت کمرت بعد به من گفتی مامان این چیه! منم نگاه کردم دیدم دستتو گذاشتی روی مهره ی پایین کمرت!
گفتم این استخوونِ !که با یه حالت لوس و ناراحتی گفتی حالا چیکار کنیم استخوون خوردم!منو میگی کلی خندیدم و حسابی چلوندمت برات توضیح دادم استخوون چیه و توی بدن همه ما استخوونه و به جاهایی که استخون بیرون اومده ومشخص تر بود دست میزدم و میگفتم ببین چقدر محکم و سفته!
ولی ما نمیتونیم ببینمشون چون زیر پوستمون هستش کلی هم توضیح دادنش سخت بود که چه جوری بگم شما حالیت بشه!کلی ذوق کردی و نشستی به همه جای بدنت دست میزدی و استخون پیدا میکردی وبه منو پدر نشون میدادی!
امروز که با هم رفتیم حمام دستتو بردی بالا که چشمت به قفسه سینه ات خورد وآخرین دنده گفتی ببین اینم استخونه به زانوت دست زدی به قوزک پات به انگشتات به قوزک دستت دیگه تمام استخوناتو شناختی و کلی ذوق کردی
یه مدته وقتی از خونه مادر جون اینا میایم یکی از عروسکای خاله سی سی رو میاری عاشق پوهِ خاله هستی امروز میریم برات یکی میخریم تا عروسک خاله رو پس بدیدم
پدر برات یه کالسکه خریده که هر دفعه یکی از عروسکهاتو میذاری توش میگی بریم گردش و دورتادور خونه میگردونیشون کاش منم یکی از عروسکات بودم نمیدونی چه جوری بهشون محبت میکنی بهشون غذا میدی میبریشون دستشویی میخوابونیشون معلومه چه مامانی میشیا!
به عروسک خرسی خاله سی سی که باخودت آوردی خونه میگی دخترم و ازاونجایی که خیلی چتر دوست داری و خیلیا هم بهت قول دادن برات بخرن ولی هیچکدوم چتر پیدا نکردیم یه روز بهش گفتی چتر میخوای دخترم!
بیا بریم سوپر برات بخرم منو میگی خیلی ناراحت شدم نمیدونم چرا امسال قحطی چتر اومده!شب رفتیم بیرون و بعد از کلی گشتن بالاخره برات چتر خریدیم
از کمک کردنو حس همکاریت بگم که وقتی خونه عزیز اینا یا ماد رجون اینا میریم میخوای همه ظرف ظروفو خودت بیاری وسفره رو میچینی موقع جمع کردن هم کلی کمک میکنی...
خونه هم همینطور وقتی من گرد گیری میکنم یه دستمال هم میدم به شما اگر نه نمیذاری یا جارو که میکنم تا قبل از اینکه برات جارو بگیریم جارو کشیدن من ٢ساعت طول میکشد ولی الان وقتی میخوام جارو بکشم میگم روشا شما هم جاروتو بیار تا با هم خونه رو تمیز کنیم
وقتی پدر میاد براش غذا میکشم غذاش که تموم میشه به پدر میگی پاشو به مامان کمک کن !
یکی از دندونای آسیابت کامل در اومد والان یکی دیگه نیش زده یکم اخلاقت بهتر شده ولی همچنان وقتی ناراحت باشی داد میزنی ولی مامان به لطف دوستای خوبی که از طریق شما باهاشون دوست شده داره با این حالت بدی که توش بوجود اومده مبارزه میکنه تا بتونه مثل قبل بهت آرامش بده!
دوست داشتنی ترین کس زندگی من
بيشترازديروز كمترازفردا بيشترازخودم کمترازخدا قشنگترازخورشيد عميق ترازدريا دوستت دارم