31ماهگی
هدیه ی الهی من !
مامانی من امروز شما وارد 31 اُمین ماه زندگیت شدی مبارک باشه عزیزم نمیدونی چقدر از با تو بودن خوشحالم و به خودم میبالم که شمارو توی زندگیم دارم یه وقتایی که با خاله تینا حرف میزنیم میگیم اون موقع ها که شما و آنیتارو نداشتیم چیکار میکردیم الان تمام لحظهامون با شماها پر میشه و چه لحظه های شیرینیه...
یه موقعهایی اصلا" نمیفهم چه جوری زمان میگذره ،و همه چی زندگی ما به وجو دنازنینت ختم میشه، فردا وارد سال 2012میلادی میشیم شما 2009/7/1 به دنیا اومدی و چه زود شد 2012
2012 که پراز شایعات ترسناک و غیر واقعیه!!! هم نگرانم هم نیستم قبلا" وقتی به آینده فکر میکردیم یه حسی خوبی داشتم ولی الان میدونم که هیچی در آینده غیر ممکن نیست و هر اتفاقی ممکنه بیافته...
امیدوارم هرچی که هست به خیرِ همه ی آدمها باشه ...
نازدونه ی من صبحها که از خواب ناز بیدار میشی تا یه مدت به عکس عروسی من و پدر خیره میشی و لبخند میزنی اولا که میگفتی شما کجا رفتین میگفتم رفتیم آتلیه میگفتی اِ...چرا رفتین آتلیه! میگفتم روز عروسی من و پدر بود رفتیم عکسی بگیریم یادگاری داشته باشیم ...دوباره میگفتی اِ...پ چرا منو نبردین ...میگفتم شما هنوز به دنیا نیوده بودین...میگفتی اِ...پ چرا به دنیا نیومده بودم و.....
خلاصه این سوالا ادامه داشت تا خندت میگرفت میگفتم چرا میخندی...میگفتی پدر دستشو کرده تو جیب شما ...!!! منم خندم گرفت گفتم پدر دستشو انداخته دور کمر من ...اِ تاشکی دستشو دور کمر منم مینداخت...
گفتم مامانم شما هم بزرگ میشی درس میخونی میری دانشگاه بعد عروس میشی...عکس میگیری و....شما هم باز گفتی اِِِِِِِِِِ!
حال هرموقع میگم وای یعنی من عروسیتو میبینم میگی آره بذار بزرگ بشم درس بخونم برم دانشگاه بعد عروس میشم ...منم میگم آخه اون وقتم یه جور حسرت میخورم که دیگه پیشم نیستی و من تنها میشم ...میگی نه شما هم میاین عروسی پدر هم میاد عروسی ....
قربون اون دل مهربونت بشم مامانی از وقتی شمارو دارم همه ی آرزوهام به شما ختم میشه دیدن خوشبختیت بزرگترین آرزومه ...
آرزوی برآورده شده ی من...
اینجا روشا جون تازه از حمام اومده و مشغول انجیر خوردنِ(البته روشا به انجیر میگه زنجیر و یکی از تنقلاتش زنجیر اِ ببخشید انجیر خشکه...)
اینجا هم مامانی کیت کت خوردی بعد به این روز افتادی...
راستی امروز تولد نی نی وبلاگه بیا بهش تبریک بگیم وازش تشکر کنیم که این فرصتُ به ما داد تا تمام لحظه هامون رو توش ثبت کنیم منم تا روز عروسیت این وبلاگ رو برات ادامه میدم وبرات سوپرایز نگه میدارم واز اون روز به بعد اگر دوست داشتی خودت ادامه بده...